معرفت حضرت باریتعالی

ساخت وبلاگ
ای یاس من مباش چنین مهربان که دیوانه میکنی عطر مهرت به جان می زنی و پروانه می کنی مهربان مباش ، حسود می شوم به غیرت مردانه ام چرا که به مهرت ، دیاری به میخانه می کنی مرا چون تو غربت تنهایی گرفته و غریبی می کنم خدای را ، شود بگویی : مرا هم خانه می ک معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 248 تاريخ : يکشنبه 28 آبان 1396 ساعت: 16:54

رسید مژده مرا که آشنای موعودت آمده  گذشت غم دیروز و روزگار پر سودت آمده نگفتم دلا به صبوری نشسته گنج عشق نیک نگاهش دار ، همه ی تار و پودت آمده نذر عشق کرده ام جان را که بیابمش  دلا در آیینه ببین که نمودت آمده مرا غرق نعمت کرده ای و دولت عشق خدا ای معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 197 تاريخ : يکشنبه 28 آبان 1396 ساعت: 16:54

ای جان من آشنای جانت قربانی تو فدای جانت عزمم شده که کام گیرم  در غربت تو اگر نمیرم دارم یقین مشیعت این است آیی به برم ، که این یقین است ای قصه  ی پنهان وجودم  رازی شده ای میان بودم رازی شده ای که فاش نتوان سری شده ای ندارد عنوان باید به دلم نها معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 181 تاريخ : شنبه 27 آبان 1396 ساعت: 0:48

میرمت یارا ! که پایا باشی مرخدارا ! عشق مآیا باشی؟  خواهمت چشمت مرا بیند فقط میوه ی عشق مرا چیند فقط چشم تو جز من نبیند یار را ور ببیند می درم آثار را ای همه ؛ هستی شاعر در دلش زعشق تو دیگر کجا بود حاصلش؟ این دو بیت شعری که جاری می شود شور توست   معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت: 1:27

بند دلم بسته به بند دلت پای نشسته به زمین گلت چشم به حیرت چو نگاه می کند سینه به حسرت پره آه می کند دست همی تشنه ی دست تو شد دیده نرفت ، فتنه ی مست تو شد آن به آن ، تشنه ترم می کنی جادو کنی ، بی خبرم می کنی ماه منی ، ماه دلم هر شبی قرص و هلال ، آ معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 180 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت: 1:27

هوس بوسه ی رویت به جانم نشسته چه کنم؟

عاشقت هر شبه باز توبه شکسته چه کنم  ؟

میل پرواز به آعوش تو دارد دل من 

چشم بر دین و تذهد شده بسته چه کنم؟

بوی پیراهن تو جان مرا سوی تو برد

کی شود جان من از جان تو خسته چه ‌کنم؟

تو کمی چشم نگه دار که فتنه نشود

قصه از چشم تو شد ، عهد گسسته چه کنم؟ .

تو شدی پر ز غزلهای همه شاعری ام

گُل من زمزمه از جانِ تو رسته چه کنم ؟

قدر سودای تو را شهر ندانست چو من 

می کنند هجمه مرا دسته به دسته چه کنم؟

" یوسف"

معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 219 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت: 1:27

ای کوی ‌تو آمال دل ماگیسوی تو آمال دل ما با یک نگهت به وجد آیم سو سوی تو آمال دل ما کی دولت تو به دست آید؟ سکوی تو آمال دل ما  ما  را چو نبو‌‌‌‌د امید وصلی ؟ هم  بوی تو آمال دل ما ای شهر تو تا به شهر من دور " نیست روی تو" آمال دل ما ای عاطفه ی ه معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1396 ساعت: 11:07

ای شبیه ترین من ، بیا پیمانه زنیمبخندیم به شهر و سنگ به دیوانه زنیم کجا دانند اهالی این شهر حس عاشقی هنوز به کتاب ومجاز گویند افسانه زنیم ببین عشق یار چه آتشی به دل شمع زده برای دیدن غیرت عشق سری به پروانه زنیم تو را شرم حضور حوریان گرفته می دانم معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 185 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1396 ساعت: 11:07